این یادداشت در حالی تدوین میشود که دندان نویسنده به شدت درد میکند. دردی که از دندان شروع میشود. مانند سوزنی داغی به فک میزند. سپس در استخوان جمجمه میپیچد و به سمت گوش کشیده میشود. همه چیز تقصیر این دندانِ عقلِ بیعقل است. دندانی که آنقدر شعور داشته باشد که در وقتهایِ بیوقتی شروع به درد گرفتن نکند، آرزوست.
دیگر چه آرزوست؟ بگذار ببینم. باید فکر کنم. چیزهای زیادی هست. اینکه دوستی در وقتی که مشغول کار هستم، پیام نفرستد و تماس نگیرد. هستند رفقایی که وقت را از بیوقت تشخیص نمیدهند و به خود اجازه میدهند که مزاحم ما و وقت عزیزمان شوند. که این هم خود درد دیگریست.
پنیک نامه
درد دیگر پنیک شدنهای بیحساب و کتاب است. چیزی که زیاد برایم اتفاق میافتد. امروز ظهر حس کردم کمی خسته هستم. برای همین آهنگ خواب کردم. خوابی سبک و ملایم در حد نیم ساعت که فقط سر حال شوم و دوباره به سراغ کارهایم بروم. پس از اینکه در سکوت آرام گرفتم و چشمهایم را بستم؛ احساس خفگی میکردم. احساسی داشتم همانند اینکه، باید کاری میکردهام ولی نکردهام.
احساس کردم وظیفهای بزرگ را پشت گوش انداختهام. خواستم بلند شوم و به سرعت کار کنم و خود را از این تخت تنبلی رها کنم. پس همان موقع برخاستم دوباره لپتاپ را باز کردم. شروع به نوشتن کردم که متوجه شدم چقدر خوابم میآید و خسته هستم. خب، این معضل بزرگی است و من نیز سعی میکنم که خودم را در مسیر نگه دارم.
ولی این پنیکشدنهای نامربوط که حتی نمیدانم دلیل آن چیست، خود معضل بزرگی است که گاهی با آنها دست به گریبان میشوم. فعلاً زمان زیادی برای بازشناسی خود دارم و شاید لازم باشد بیشتر به این فکر کنم که چگونه باید احساسات را کنترل کرد و کارها را انجام داد.
هنگام بازنویسی این یادداشت، همزمان با گرمای محیط و هجوم پشهها نیز مبارزه میکنم. این هم دردی دیگر است بر روی دیگر دردها. پشههایی که در تعداد زیاد و بصورت چریکی حمله میکنند و منی که با پشهکش برقی به انتظار آنها نشستهام تا آنها را به هلاکت برسانم. صحنه نبرد مضحکی را بوجود آورده است.
پشه؟! این موقع سال؟!
درد پنیکی چیه دقیقا؟
دهنمونو صاف کردن بخدا
نمیدونم هوا هم گرم نیست ولی تو ساحتمون واسه خوشون جولان میدن.
اینکه تونستید موقع درد دندونتون هم کلمات رو دسته بندی کنید برای نوشتن. خیلی خوبه
👏👏👏
از شدن که میشه ولی یکم سختی کار بیشتر میشه :دی
مرسی که خوندی
حالا خوبه پشه کش برقی داشتی 😊
مثل همیشه👌👌👌
بازم مثل همیشه به من لطف دارین آمنه عزیز
درود بر شما
میخواستم بهتون پیشنهاد بدم بهجای اینهمه درد یه میخک میذاشتین رو دندونتون، راحت میشدین. ولی دیدم پیامد اون درد بسیار زیبا بود. مرحبا.
درود بر شما مرجان عزیز و بزرگوار
قرص خورده بودم تا اثر کرد و اروم شد چند ساعتی طول کشید
توی همون تایم پست گذاشتم