چگونه میتوانیم راه درست را تشخیص دهیم. اصلاً از کجا میفهمیم باید از کدام راه برویم.
آلیس به یک دوراهی رسید
کتاب آلیس در سرزمین عجایب – لوئیس کارول
و یک گربه را روی درخت دید.
به گربه گفت:
«از کدام مسیر باید بروم؟»
گربه پرسید:
«به کجا می خواهی بروی؟»
آلیس پاسخ داد:
«نمیدانم.»
گربه گفت:
«پس مهم نیست که از کدام راه بروی !»
گاهی فکر میکنیم در پیدا کردن راه درست دچار سردرگمی شدهایم. در صورتی که در بسیاری مواقع مشکل ما در پیدا کردن هدف و مقصود ماست. شاید این جمله را شنیده باشید که اگر چرایی موضوعی را بدانید چگونگی آن را پیدا خواهید کرد.
پیدا کردن راه درست از همه چیز سختتر است و اینکه چطور آن راه درست را پیدا کنیم از آن هم سختتر. یکی از راههایی که وجود دارد امتحان کردن راههای مختلف و مسیرهای متفاوت است. شاید عمر ما کفاف ندهد که همه چیز را امتحان کنیم و اصلا شاید نتوانیم و انرژی آن را نداشته باشیم. ولی مهم است که بدانیم حتی اگر هیچ چیزی را نمیدانیم و حتی نمیدانیم به کدام سمت برویم باید یک راه را انتخاب کنیم. نمیشود که هیچ کاری نکرد.
البته که برای کسی که زندگی را در خوردن خوابیدن و وقت تلف کردن میبیند میتواند هیچ کاری نکند. ولی برای کسانی که دغدغه زندگی کردن و چشیدن طعم زندگی را دارند این گزینه اصلاً گزینه خوبی نیست.
والبته یک تفسیر دیگر از دیالوگ داستان آلیس در سرزمین عجایب این است که «اگر نمیدانیم از کدام راه برویم پس همه راهها اشتباه است». کدام درست است و کدام نادرست تفاوتی ندارد. گاهی ما روشها و راههای مختلف را امتحان میکنیم تا بفهمیم باید از کدام راه برویم و گاهی نیز باید صبر کنیم تا اول بفهمیم کجا میخواهیم برویم.
بالاخره چه کنیم؟
بدون توجه به اینکه کدام راه را انتخاب میکنیم همیشه راهی برای انتخاب کردن وجود دارد. یادمان نرود که الیس هنگامی که بر سر دو راهی مانده بود سه گزینه پیش رویش وجود داشت؛ انتخاب راه اول، دوم و انتخابی نکردن.
انتخاب نکردن در اکثر موارد ضرر و زیانش از انتخاب یکی از راهها و قدم گذاشتن در آن راه نیز مخربتر است. گاهی نیاز است که از دو راه موجود یکی را انتخاب کنیم و وارد شویم تا آنها را درک کنیم.
چه بسا درک این موضوع و فهمیدن اینکه چه موقع باید انتخاب کنیم و چه موقع باید هیچ کاری نکنیم مهمتر از انتخاب کردن باشد. هرچه باشد زندگی و آینده ما به پیدا کردن این مساله بستگی دارد.
الیس هنگامی که بر سر دو راهی مانده بود سه گزینه پیش رویش وجود داشت؛ انتخاب راه اول، دوم و انتخابی نکردن.
خیلی خوب بود، آفرین!
مهم رفتن و در مسیر ماندن است… 🙂
زنده باد مرسی. صد در صد همینطوره
آدمی در مقابل انتخاب هایش مسئول است.گاهی انتخاب نکردن بدترین راه است. به تعبیری ناگزیریم به انتخاب حتی به اشتباه.
کاملا درسته. بستگی به موقعیت داره.