یادداشت

دوباره تکرار مکررات

حلقه بی نهایت

دوران جوانی است. صبح بیدار می‌شوی صبحانه می‌خوری – یا نمی‌خوری. اصلا نمیدانی قرار است زندگی به کدام سمت برود. صفحات صبحگاهی را می‌نویسی. بعد با خودت فکر می‌کنی که امروز را باید دنبال کدام کار نکرده بروم. تا پولی به دست بیاید و بعد هم با آن چاله‌های بی‌نهایت زندگی را پر کنی. به …

دوباره تکرار مکررات ادامه »

چیزی را از دست داده‌ام

خودم را از دست داده ام

چیزی را از دست داده‌ام. نمی‌دانم چه چیزی را. انگار عزت نفس، اعتماد به نفس و به کل هرچیزی که با «نفس» بوده را از دست داده‌ام. دوباره برگشته‌ام به همان نقطه آغازینی که هیچ چیزی برای دفاع از آن باقی نمانده. این‌طور که به نظر می‌آید داشتم سعی می‌کردم «نفس» را پیدا کنم. اما …

چیزی را از دست داده‌ام ادامه »

یک مرحله بالاتر – تمرکز بر کار ضرورت است

level up

مشکلی که دارم این است که همیشه هر وقت می‌خواهم کاری انجام دهم، به جای تمرکز بر روی یک همان کار، بر روی چندین مساله تمرکز می‌کنم. برای همین شکست میخورم. مشکل اصلی عدم حرکت بر روی خطی راست است. وقتی ما در کاری تمام تمرکزمان را روی یک موضوع قرار نمی‌دهیم. به قول معروف …

یک مرحله بالاتر – تمرکز بر کار ضرورت است ادامه »

نوشته مریض در باب زندگی پر از چرک و کثافت

گاهی در برابر مساله روبرویمان چشمانمان را می‌بندیم و ترجیح می‌دهیم با آن درگیر نشویم. گاهی با خودمان قهر می‌کنیم و گاهی آن‌چنان بی‌هدف در پی پروانه شدن، پروانه‌وار به دور نورهای اطرافمان می‌گردیم که رسالت خودمان را فراموش می‌کنیم. به هیچ عنوان قرار نیست حرف های قلمبه سلمبه بزنم و سعی کنم خودم را …

نوشته مریض در باب زندگی پر از چرک و کثافت ادامه »

نامه‌های مریض

Shadow 2 (2016) Acrylic painting by Dorota Politowska

کلمات می‌دوند و تو به دنبال آن‌ها. از هر سو جمعشان می‌کنی تا نوشته معقولی تحویل بدهی. دوست داشتم این نامه را برایت در حال دیگری می‌نوشتم. اصلا لعنت به نامه. دوست داشتم این حرف‌ها را مستقیم با نگاه درون دو چاه سیاه چشمانت می‌گفتم. گفت برایم بنویس. باور کن سخت است. وقت انتظار، نوشتن …

نامه‌های مریض ادامه »

سرگردان در گرداب بی‌رحمی

هبوط

دوباره بعد از مدت‌ها دست به قلم می‌شود. می‌نویسد و پاک می‌کند. چهره‌‌ها ولی پاک نمی‌شوند. چهره‌ها به آرمان تبدیل می‌شوند. جوی خون را به یاد می‌آورد. بعد کمی خودش را جمع و جور می‌کند. بعد دوباره می‌نویسد. جمله‌ای قدیمی از ذهنش می‌گذرد. هرچه بیکارتر باشی زمان کمتری برای نوشتن داری و بعد دوباره می‌خواهد …

سرگردان در گرداب بی‌رحمی ادامه »

چرا بیکاری خوب نیست – تجربه نگاری هفتگی

عکس اصلی مقاله چرا بیکاری خوب نیست.

خب میخواهم در مورد بیکاری صحبت کنم. چرا که فکر می‌کنم بسیاری از ما به این موضوع درست نگاه نکرده‌ایم. موضوعی که ابدا خوب نیست. آیا فکر می‌کنید برای نوشتن باید بیکار باشید، یا فکر می‌کنید لازم است از کارهای روزانه کم کنید، یا از شغلتان استعفا بدهید، تا زمانی برای نوشتن صرف کنید. قصدم …

چرا بیکاری خوب نیست – تجربه نگاری هفتگی ادامه »

به مو رسید ولی پاره نشد

از آخرین باری که بصورت جدی به بحث نویسندگی و تولید محتوا نگاه می‌کردم یک سال می‌گذرد. آخ که چه زود دیر می‌شود. نوشتن من به مو رسید ولی پاره نشد. در این میان تنها یک چیز بود که مرا به مسیر متصل نگه داشت. برعکس، نوشتن‌های روزانه و کارهایی که هر روز باید انجام …

به مو رسید ولی پاره نشد ادامه »

کتاب عادت‌های خرد

فکر می‌کنم مطالعه کتاب عادت‌های خرد باید خیلی قبل‌تر اتفاق می‌افتاد ولی به امر میسر نشد. می‌دانیم که برای فهمیدن یک کتاب باید با دقت و حوصله کتاب را مطالعه کرد. نکته مهم‌تر اینکه برای پذیرش هر مطلبی باید از لحاظ روحی آمادگی پذیرش آن را داشته باشیم. گاهی به سراغ کتابی می‌رویم و آن …

کتاب عادت‌های خرد ادامه »

در باب انسان و انسانیت

پرده اول: به بچه آدم یکبار حرفی را می‌زنند. چه حرف‌های بیهوده‌ای! مگر می‌شود؟ انسان یا همان آدم موجودی است که قدرت تفکر دارد و دارای عقل است. یعنی اینکه چیزی را که میخواهی به او بگویی را باید با منطق به او بفهمانی در غیر این صورت امکان دارد به حرفتان گوش نکند. اتفاقاً …

در باب انسان و انسانیت ادامه »