جمعه
زمانهایی است که قلمم خشک میشود، چیزی در ذهن ندارم. لوب پیشانیام درد میگیرد. مغزم میخواهد تمام اطلاعاتش را بیرون بریزد و خود را خلاص کند ولی چیزی مانع میشود. چیزی شبیه به سوپاپی که سوراخ آن مسدود شده باشد و راهی برای باز شدنش موجود نباشد. ولی چه میشد اگر درمورد کارهایی که باید انجام …