چیزی را از دست دادهام
چیزی را از دست دادهام. نمیدانم چه چیزی را. انگار عزت نفس، اعتماد به نفس و به کل هرچیزی که با «نفس» بوده را از دست دادهام. دوباره برگشتهام به همان نقطه آغازینی که هیچ چیزی برای دفاع از آن باقی نمانده. اینطور که به نظر میآید داشتم سعی میکردم «نفس» را پیدا کنم. اما …