چگونه با نویسندگی پولدار شویم

هیچ‌کس از پولدار شدن بدش نمی‌آید. بسیاری سؤالشان این است که چگونه با نویسندگی پولدار شویم.

یکی از دوستان هنرمند و نویسنده‌ام به ناگهان تصمیم گرفت که نوشتن را ترک کند و در بازار مشغول به کار شود. مدتی بعد هنگامی که او را دیدم از او پرسیدم که چه عاملی باعث شد که ناگهان تصمیمش عوض شود و نویسندگی را ترک بگوید.

جواب داد «چون نویسندگی پول در نمی‌آورد و من نمیخواهم معمولی باشم میخواهم پولدار باشم و میخواهم همه چیز را تجربه کنم. نمیخواهم در نهایت در کنج عزلت و در فقر و تنگ دستی بمیرم زیرا که من برای این تجربه ساخته نشده‌ام». در‌واقع هیچ‌کس دوست ندارد که در این حالت از دنیا برود.

در فیلم گرگ وال استریت شخصیت اصلی جوردن بلفورت دیالوگ معروفی دارد.

هیچ شرافتی تو فقر نیست !
من هم پولدار بودم و هم فقیر ولی اگه حق انتخابی داشته باشم همیشه ثروت رو انتخاب میکنم
حداقل مثه ی آدم پولدار وقتی یه مشکلی واسم پیش میاد، کت و شلوار دوهزار دلاریم رو می پوشم ، ساعت چهل هزار دلاریم رو به دستم میبندم و سوار لیموزین بزرگم میشم.

حرفاهای دوستم مرا به فکر فرو برد.

آیا می‌توان از هنر توقع داشت که قبض‌هایمان را بپردازد. چگونه با نویسندگی پولدار شویم. آیا میتوان به آینده نویسندگی اطمینان داشت. این‌ها سؤالاتی است که همیشه از خودمان می‌پرسیم.

فقر و هنر،‌ دو دوست قدیمی

از دیرباز تاکنون همیشه به ما گفته‌اند هنرمندان در نهایت در فقر و تنگ دستی زندگی میگذرانند و در تنهایی میمیرند. این یک تفکر کاملاً اشتباه است. زیرا بسیاری از نویسندگان از نظر مالی وضع خوبی دارند. حداقل آن‌هایی که می‌دانند چطور باید کار کنند.

نویسندگی شاخه‌های متعددی دارد و مباحث زیادی را در بر میگیرد. از داستان نویسی‌ گرفته تا تولید محتوا، کپی رایتینگ و غیره.

هرکدام از این شاخه‌ها ویژگی‌ها و سطح درآمدی خاص خودش را دارد. میتوان گفت که برحسب نیاز جامعه بعضی از این شاحه‌ها گاهی پولساز می‌شوند و گاهی نمی‌شوند.

برای مثال اگر نویسنده‌ای به سراغ نویسندگی تبلیغاتی یا همان کپی رایتینگ برود احتمال زیاد درآمد خوبی خواهد داشت.

نعمتی به نام شبکه‌های اجتماعی

همیشه گفته شده اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مخرب هستند. البته که گاهی نیز گفته می‌شود که شبکه‌های اجتماعی باعث شده‌اند که هنر به شکل درستی ارائه نشود و مردم از ادبیات دورتر شوند.

اما اینترنت برای نویسندگان نعمت بزرگی است. اگر شما در سال ۱۹۰۰ به دنیا می‌آمدید و تصمیم میگرفتید که نویسنده شوید. احتمالاً تنها راه این بود که داستان‌ها یا نوشته‌های خودتان را برای روزنامه های محلی یا مجلات بفرستید و امیدوار باشید که آن‌ها را چاپ کنند. تصور کنید که سردبیر آن روزنامه با شما یا تفکر شما مخالف بود. در آن صورت به راحتی میتوانست صدای شما را خاموش کند و اجازه ندهد حتی یک خط از نوشته‌های شما منتشر شود.

ولی اینترنت اکنون برای همه به یک اندازه در دسترس است. همه میتوانند آثارشان را منتشر کنند. همه میتوانند نوشته‌های خود را به مخاطبین برسانند. امروزه حتی اگر تمام سردبیرهای مجلات با شما مشکل پیدا کنند در نهایت میتوانید آن‌ها را در اینترنت با هزینه‌ای معمولاً بسیار کم و یا رایگان منتشر کنید.

شبکه‌های اجتماعی و اینترنت وسیله‌ای بسیار عالی برای نشان دادن خود و هنرتان به دیگر جهانیان است. ارتباط نزدیک‌تر با مخاطبین و جذب مخاطب بیشتر -به شرطی که بتوانید از آن‌ها به خوبی استفاده کنید- نیز از دیگر ویژگی‌هایی است که در صورت استفاده از اینترنت به آن دسترسی خواهید داشت.

هنر قرار نیست قبض هایمان را پرداخت کند

گذشته از تمام این مسائل به هنر خودتان نگاه پولساز نداشته باشید. از هنرتان توفع نداشته باشید که قبض‌هایتان را پرداخت کند یا برای شما پول زیادی دربیارد. این هوشمندی شماست که در مواقعی که نیاز است وارد شوید و هنر خود را ارایه کنید.

بسیاری با هوشمندی و انتخاب شاخه درستی از نویسندگی آن را به ماشین پولسازی تبدیل کرده‌اند. ولی برای این کار غیر از هنرتان باید بر روی چیزهایی دیگری مانند بازاریابی دیجیتال یا دیگر تکنیک‌های جذب مخاطب کار کنید. احتمالاً در اینجا هنرتان به تنهایی به شما کمک نخواهد کرد.

در بسیاری مواقع ما دوست نداریم وارد شاخه‌های دیگر نویسندگی شویم و ترجیح می‌دهیم داستان یا رمان خودمان را بنویسیم. بسیاری از نویسندگان بزرگی که می‌شناسیم و نامشان در ادبیات ماندگار بوده و خواهد بود شغل اصلیشان نویسندگی نبوده است. مانند چخوف.

پس اگر آن‌ها توانسته‌اند که هر دو کار را همزمان انجام دهند پس شما هم میتوانید. شاید نیاز باشد که به دنبال یک شغل روزانه برای خودتان بگردید.

شرایط نویسندگی در ایران

همانطور که شاید شما هم بدانید نویسندگی در ایران شرایط خاص خودش را دارد. معمولاً در کشورهای دیگر نویسندگان با انتشارات قرارداد می‌بندند و ناشر تا زمانی که کتاب تمام شود به آن‌ها حقوق می‌دهد. اما شرایط در ایران کمی متفاوت است.

با توجه به اوضاع اقتصادی و نگاه مردم به نویسندگی و هنر، نویسندگی در ایران با چالش‌های زیادی همراه است. در اکثر مواقع نویسندگان خودشان بر روی کتاب سرمایه‌گذاری میکنند که با توجه به بازار نشر و خرید کتاب سرمایه‌گذاری ناشر کمی نامعقول است.

به هر حال اگر در ایران زندگی می‌کنید شاید بهتر است به سراغ دیگر شاخه‌های نویسندگی بروید و آن‌ها را نیز امتحان کنید. گاهی نویسندگان برای شغل اصلیشان به سراغ شاخه‌های دیگر نویسندگی می‌روند تا همسو و هم جهت با نویسندگی داستانی آن‌ها باشد. حتی در کشورهای دیگر نیز بسیاری از نویسندگان شغل دومی دارند. زیرا نمی‌خواهند تحت فشار چیزی را بنویسند. هنگامی که استرس تحویل داستان وجود نداشته باشد با آرامش خاطر و راحتی بیشتری می‌نویسند.

نتیجه‌گیری

فکر می‌کنم نه می‌توان گفت نویسندگی در نهایت فقر می‌آورد و نه می‌توان گفت شما را پولدار می‌کند. همه چیز بستگی به عملکرد خودتان دارد.

یادگیری اینترنت و استفاده از فضای مجازی و تکنیک‌های جذب مخاطب را جدی بگیرید. شاید این همان حلقه گمشده شما در پولسازی باشد.

در نهایت باید گفت که مهم نیست از چه راهی پول در می‌آورید و چگونه کار می‌کنید. هنر خود را همیشه با‌ارزش بدانید و آن را با مسائل مالی نسنجید. بسیاری از داستان‌های فاخر ادبیات دنیا هیچ درآمدی برای نویسنده نداشته‌اند.

اکنون زمان آن است که در بخش کامنت‌ها به ما بگویید آیا می‌دانید چگونه با نویسندگی پولدار شویم

12 دیدگاه دربارهٔ «چگونه با نویسندگی پولدار شویم»

  1. مطلب شما درسته. اگه کسی سراغ کپی رایتینگ بره احتمال زیاد درآمد خوبی کسب میکنه. بعضی از کتابها هم فروش خوبی داشته اند مثل هری پاتر. البته ایران با خارج از کشور فرق میکنه.

    1. بله صد درصد.
      نویسندگی تجاری که همون تولید محتوا هم شاملش میشه. بصورت شغل هست. و طبیعی هم هست که درآمد داشته باشه حالا چه کم و زیاد.
      درود بر شما🌹🌹

  2. سلام آقای انیس
    امیدوارم که خوش و خرم و موفق باشید.
    با خواندن مقاله‌تان با آن تیتر جذاب، دلم خواست چند خطی برایتان بنویسم.
    شما دست روی نکته‌ی مهمی گذاشتید.
    «پولدار شدن»
    همان چیزی که من تازه یکسال است به جِدّ متوجه‌اش شده‌ام.
    تاکنون به زندگیِ خانمِ خانه‌داریِ خودم راضی بودم.
    توانمندی‌هایم را اینور و آنور وِل می‌دادم، بی‌توجه به گذر سال‌ها.
    تازه پُز هم می‌دادم، با این شعار که«زندگی را باید زندگی کرد به سادگی بیندیش»
    لیکن از پارسال به کُنه وجودم پی بردم،
    «من آدم کم یا بی توقعی نیستم»
    حالا باید دستم را سر زانوهایم می‌گذاشتم و پر‌جرأت آغاز می‌کردم.
    از عرف ایران برایم آبی گرم نمی‌شد.
    پس به خارج از مرزها توسل کردم.
    نه برای کاری.
    بلکه برای روحیه گرفتن.
    مثلا در ینگه دنیای اروپا، همان کشوری که من عاشق ماشین‌هایش هستم، یک آدم تا شصت‌و‌چند سالگی می‌تواند کاری را شروع کند وکسبی را راه بیندازد و لذت زندگی را ببرد و از باز نشستگی هم خبری نیست.
    این شد که خوشحال و خندان به آموختن پرداختم.
    اما از شما چه پنهان تهِ تهِ دلم یک جیزی هنوز قرص نیست.
    آن اول‌ها با بوق و کَرنا علاقه‌ام را به کپی رایتینگ و کار فریلنسر جار می‌زدم.
    اما حالا مانده‌ام:
    اینکه این‌همه ذوقش را دارم، چگونه به منصه‌ی ظهور برسانم؟
    ایده‌ها از کجا می‌آیند؟
    حالا شما هم لطف کنید و اگر پی بردید «چگونه با نویسندگی پولدار می‌شویم»
    رمز و رازش را درگوشی اینجا هوا کنید.
    با تشکر
    دوستدارتان
    شکوه طایفی

    1. سلامت باشید خانوم طایفی عزیز🌹🌹
      دروغ چرا!‌ شیرین ترین و جذاب ترین چیزی که میشه تو کامنت ها میشه دید یک کامنت طولانی هست.
      من فکر میکنم «با نویسندگی ثروتمند می‌شویم» و نه الزاما پولدار.
      فکر می‌کنم هرچیزی که ذوقش رو دارید ارائه بدید. نه بخاطر پول. که به خاطر لذتش🌹👍

  3. آقای انیس گرامی!
    من پاسخ این سوالی که شما پرسیدید را نمی‌دانم اما خودم احساس میکنم هیچوقت برای نوشته هایم ارزش پولی قائل نبودم البته که تا به حال چیزی هم که به دردبخور باشد ننوشتم ولی امیدم این است که در آینده بتوانم نویسنده ای شوم که حس رضایتمندی خودم از خودم را ارضا کند. اما در همین آینده نگری ها هم هرگز به این نیندیشیدم که روزی با نوشته های خودم پول دربیارم چون امکان دارد از منظر دیگران نوشته هایم پشیزی هم ارزش نداشته باشد اما همین که خودم با عشق برای‌شان وقت میگذارم و واژه واژه را روی کاغذ می‌آورم، ارزشمند است. من از هنرم لذت میبرم چون به آن عشق میورزم و روی عشق هرگز نمی‌توان قیمتی گذاشت‌ پس از مسیر لذت بردن مهم است!
    شما فوق‌العاده فوق‌العاده خوب نوشتید به‌خصوص این جمله:* هنر خود را همیشه با ارزش بدانید*
    نویسا بمانید و پرخلاقیت!

    1. سلامت باشید خانوم فولادی عزیز🌹🌹
      مساله شدن یا نشدن نیست. از شدن میشه.
      مشکل اینه که ممکنه ارزشش رو نداشته باشه😅
      همین مساله به طریق دیگه ای توی کتاب نبرد هنرمند بهش اشاره شده.
      ما میخوایم که خلاقیتمون به درآمدمون متکی نباشه.
      ممنون که خوندین🌹🌹

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *