قبل از اینکه به کلیشههای جنسیت زده بپردازیم، لازم است این را بپذیریم که همه ما انسان هستیم. چه مرد و چه زن. هرکدام شخصیت مختص به خود را داریم. با توجه به پیچیدگی ذاتی انسان، هیچ دو انسانی را نمیتوان یافت که ویژگیهای شخصیتی دقیقاً مشابهی داشته باشند. حتی دوقلوهای همسان نیز در ویژگیهای شخصیتی تفاوت دارند و دقیقاً مانند هم نیستند.
حتی ویژگیهای شخصیتی افراد در اثر گذر زمان و تجربههای مختلف میتواند دچار تغییر و دگرگونی شود. پس نمیتوان از هر جنسیتی انتظار رفتار یکسان و مشابه را داشت.
در مورد ویژگیهای عمومی هر دو گروه میتوان گفت که عموما مردها از نظر فیزیکی نسبت به جنس دیگر برتری دارند، و زنها نیز از نظر احساسی قویتر هستند. یعنی توانایی درک احساسات قویتری دارند. و همچنین مردها به مسائل بصورت کلی نگاه میکنند. ولی زنهای مسائل را بصورت جزيی و ریزبینانه میبینند.
در نهایت
و اما جنس زن، جنس زن برای دوست داشته شدن و برای دوست داشتن ساخته شده است. درون آنها بصورت خود به خود عشق میجوشد و تراوش میکند. در مورد حقوق آنها نظری ندارم. چون در آن مورد باید حقوقدانان و فعالیت حقوق انسانی نظر بدهند.
نظرم در مورد خود آنهاست. ایده کلکلهای بین دختران و پسران. تحقیر خواهران و دخترانمان، تحقیر پسرانمان و مردهایمان، متهم کردنشان به نامردی و به اینکه قدر زنها را نمیدانند. کلیشههای پیشپا افتادهای که در نهایت به روح و روان فرزندان در آینده خدشه وارد میکند.
من نمیدانم دیگران چگونه هستند، ولی خودم را میشناسم. برای زنها جایگاهی در کنار مردان متصور هستم. فکر میکنم که چنین تفکری در نهایت جامعه را میسازد و باعث پیشرفت میشود نه جدا کردن دختر و پسر از هم.
شاید روزی در جامعه، شاهد این قضیه باشیم که پسرها و دخترها شانه به شانه هم به دور از کلیشههای جنسیت زده به زندگی عادی خود ادامه دهند. برای هم دوستان خوبی باشند و به همدیگر کمک کنند.
👏👏