مشکلی که دارم این است که همیشه هر وقت میخواهم کاری انجام دهم، به جای تمرکز بر روی یک همان کار، بر روی چندین مساله تمرکز میکنم. برای همین شکست میخورم. مشکل اصلی عدم حرکت بر روی خطی راست است.
وقتی ما در کاری تمام تمرکزمان را روی یک موضوع قرار نمیدهیم. به قول معروف سعی میکنیم چند هنوانه را با یک دستمان بلند کنیم، نتیجه این است که تمام هندوانهها افتاده و میشکنند. در پایان ما هیچ نصیبمان نمیشود جز پشیمانی و از دست رفتن داراییهایمان.
همیشه سعی کردهام از گذشته درس بگیرم. خودم را طوری بار بیاورم که تمرکزم را روی یک موضوع نگه دارم. ولی هر بار که به خودم میآیم می بینم دوباره به همان تنظیمات برگشتهام و همان کاری را کرده ام که همیشه باعث شکستم شده است.
تمرکز به شیوه سامورایی
در میان جنگجویان گذشته یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترینها ساموراییها هستند. آنها هنگام نبرد به جای حملات پیدرپی با تمرکز بالا با یک حرکت نتیجه نبرد را تعیین میکردند. ابتدا تمرکز میکردند و منتظر زمان مناسب برای حمله میشدند و سپس با یک حرکت بوسیله شمشیر بسیار تیزشان دشمن را به دو نیم تقسیم میکردند.
قطعا میتوان از ساموراییها همین چیزها را یاد گرفت. اینکه هنگام حمله ذهنمان را خالی کنیم و بر روی مساله تمرکز کنیم.

تحقیقات اندکم میگوید که یکی دلایل این هواسپرتی، انرژی و هوش زیاد است. چون کارها سریعتر انجام میشوند و هنگامی که میفهمیم هنوز وقت و انرژی داریم سراغ کار بعدی میرویم. به این ترتیب کمکم کارها زیاد میشوند و ناگهان خودمان را غرق در مسائل زیاد و بزرگی میبینیم.
معمولا این اتفاق آرام و بدون توجه ما اتفاق میافتد. یعنی همان موقع متوجه نمیشویم که داریم کار اشتباهی را انجام میدهیم. بعد که به پشت سرمان نگاه میکنیم متوجه میشویم که جاهایی را زیادهروی کردهایم.
هنگام مواجهه با کارهای زیاد و پراکنده حسی شبیه به سرگردانی به آدم دست میدهد. اگر به احوالات خودمان واقف نباشیم حسی شبیه به سرگردانی در گرداب نصیب ما میشود که احتمالا بسیاری از شما نیز آن را تجربه کردهاید.
برای افزایش تمرکز چه کنیم؟
گاهی با خودم فکر میکنم که چرا هر باری که شروع به کار جدیدی میکنم تمام مسائل با هم قد علم میکنند و از آنجایی که نمیتوانم به خودم نه بگویم ناگهان خود را غرق در کارهای مختلف میبینم.
اما برای رهایی از زندانهایی که ما دور خودمان میسازیم راهی وجود دارد. همیشه هر حصاری پایانی دارد و هر دری روزی باز میشود. چون اگر قرار بود باز نشود برایش در نمیگذاشتند – دیوار میکشیدند.
ابتدا هیچگاه از اینکه دوباره تلاش کنید نترسید و سعی کنید روی یک مساله تمرکز داشته باشید. خودتان را درگیر چیزهای مختلفی نکنید و بیخیال نشوید.
در مرحله بعد سعی کنید زود به زود عملکرد خود را بررسی کنید. توجه ویژه به این موضوع داشته باشید و هر روز این سوال را از خود بپرسید آیا راهی که امروز رفتهام در جهت هدف مشخص شده من بوده است یا مسیر نیاز به اصلاح دارد.
آیا تجربه مشابهی دارید؟ لطفا آن را در بخش کامنتها با ما درمیان بگذارید.