برگشت به نویسندگی؛ داستان ققنوس

مقاله امروز را با داستان ققنوس شروع می‌کنیم. ولی داستان ققنوس چه ارتباطی با برگشت به نویسندگی دارد؟ در افسانه‌های کهن آمده که ققنوس پرنده‌ای است که تولد عجیبی دارد. هنگامی که در مسیر پیری و زوال قرار می‌گیرد خود را میان آتش می‌اندازد و از خاکسترهای ققنوس سوخته، پرنده جوان و زیبایی متولد می‌شود.

معمولاً داستان به این صورت است که دچار سختی زیادی می‌شود و در نهایت به آخر خط می‌رسد و ناامید و خسته خود را درون آتش می‌اندازد. اینجاست که آن جادو اتفاق می‌افتد، پرنده می‌سوزد و دوباره جوان و قوی متولد می‌شود.

ققنوس باشیم

گاهی در مسیر حرفه‌ای شدن موانعی روبروی ما قرار می‌گیرد که ما را خسته و ناامید می‌کنند. با رسیدن به موانع همه چیز رنگ و بوی شکست می‌گیرد. همه چیز در نظر ما رو به نابودی می‌رود و امید خود را از دست می‌دهیم. در اکثر مواقع شکست را می‌پذیریم و از مسیر کنار می‌رویم و اصطلاحاً جا می‌زنیم.

آنجاست که به این نتیجه رسیده‌ایم که این مسیر برای ما مناسب نیست و ما مرد این کار نیستیم.

گمان می‌کنم گاهی نیاز است که به داستان ققنوس نگاه کنیم و از آن ایده بگیریم. گاهی اوقات پیش می‌آید که مسائل پیرامون ما کاملاً تکراری و خسته‌کننده می‌شود. به جای اینکه ناامید شده و جا بزنیم، نیاز به ایجاد تغییراتی داریم.

دانستن این نکته ضروری است که ما در نهایت هر کاری که انجام بدیم باز هم همان مقاومت را احساس خواهیم کرد. همان مقاومتی که در کتاب «نبرد هنرمند» در مورد آن صحبت شده است.

بسیار خوب برای اینکه کار ما خسته‌کننده نباشد و خسته نشویم باید چیکار کنیم؟

بصورت کلی کارکردن دو فرم دارد: تفریحی و حرفه‌ای.

در فرم تفریحی ما در کمال آرامش و راحتی کار می‌کنیم. مقاومت کمی احساس می‌کنیم. وقت زیادی صرف نمی‌کنیم و روی کار خودمان زیاد متمرکز نمی‌شویم. ولی مشکل این است که اگر هدف بزرگی داشته باشیم (مثلا تبدیل شدن به نویسنده‌ای بزرگ) این فرم ما را به نتیجه نمی‌رساند. منطقی است که با روزی ده دقیقه کار کردن یا هرچند روز یکبار، نویسنده‌ای بزرگ نخواهیم شد.

اما در فرم حرفه‌ای، هنگام کار کردن نیاز است که راحتی و آرامش را کنار بگذاریم. تلاش کنیم و روزانه چندین ساعت وقت بگذاریم تا به هدف خود(مثلا همان نویسنده بزرگ شدن) برسیم. ولی در این راه با مقاومت درونی و دیگر عوامل محیطی و مشکلات راه برخورد خواهیم داشت.

برای غلبه بر مقاومت می‌توان از راه‌هایی مانند تنوع در برنامه‌کاری و اضافه کردن کارهای هیجان انگیز به آن استفاده کرد.

اگر شما نیز حرفه‌ای بودن را انتخاب کرده‌اید و احیاناً در این راه دچار مشکل شده‌اید پس با ادامه این مقاله همراه ما باشید.

فرار از تکراری بودن برنامه‌ها

مساله خطرناکی وجود دارد و آن، تکراری بودن برنامه‌ است. در کتاب نبرد هنرمند در مورد مقاومت درونی صحبت می‌شود و از این گفته می‌شود که مقاومت نیرویی درونی است که در راستای خلاف جهت پیشرفت ما حرکت می‌کند. مقاومت عاشق تکرار است. یعنی هرچقدر چیزی تکراری باشد و هیجان کمتری داشته باشد مقاومت بیشتری را ایجاد می‌کند. یعنی اگر شما هر روز یک برنامه را پی بگیرید و در آن تغییر ایجاد نکنید، پس از مدتی دچار مقاومت شدیدی از درون خود می‌شوید که در نهایت به ترک کار و پشت‌گوش انداختن آن منجر می‌شود.

پس سعی کنید در برنامه‌های خودتان تمرین‌های جدید بگنجانید و مسائل هیجان انگیزتر را هم وارد کنید. همچنین تلاش کنید با تنوع بحشیدن به برنامه خود از یکنواختی آن جلوگیری کنید.

اکنون وقت سوختن و تولد دوباره است

بیایید فرض کنید که اکنون در آن مرحله‌ هستید که به دست مقاومت مغلوب شده‌اید. به یاد داشته باشید جنگجو ماهر آن کسی نیست که شکست نخورده باشد. بلکه یک جنگجو ماهر پس از یک شکست جا نمی‌زند و راهش را ادامه می‌دهد.

اگر به دست مقاومت مغلوب شده‌اید و به گوشه‌ای پرتاب شده‌اید، نشسته و غصه می‌خورید، اکنون زمان آن است که بلند شده و مانند ققنوس از خاکسترهای سوخته شده خود بیدار شوید. بال‌های زیبا و جوانتان را باز کنید و با قدرت هرچه تمام پر بکشید.

پس سلاح خود را بردارید و اسب خود را زین کنید. اکنون زمان بازگشت به صحنه جنگ است. چیزی که نیاز دارید یک خودکار،‌ چند عدد کاغذ سفید و یک محیط ساکت و به دور از هرگونه تکنولوژی و دیگران است.

هدف هایتان را شفاف کنید

اکنون که کسی در کنار شما نیست و قرار نیست کسی مزاحم شما شود پس زمان آن فرا رسیده است. هدف‌های گذشته، حال و آینده را که قبلاً نیز در مورد آن‌ها فکر کرده‌اید را پشت سر هم روی کاغذ بیاورید. در مورد هرکدام چند خط بنویسید که چرا این کار را می خواستید انجام دهید، این کار چقدر برایتان مهم است و اصلاً در مسیر هدفتان چه چیزی را به دست می‌آورید و چه از دست خواهید داد. در این مرحله مقاومت در برابر شما صف‌آرایی خواهد کرد. احتمالاً می‌خواهد برگشت شما را در نطفه خفه کند. به آن اهمیت ندهید و کارتان را انجام دهید.

با هدف‌ هایتان وقت بگذرانید

ببینید کدام هدف‌ را، چرا دوست دارید و در مورد آن‌ها فکر کنید. ببینید چطور می‌توانید به آن‌ دست پیدا کنید. چقدر زمان و انرژی نیاز دارید. کدام‌ها فراموش شده‌اند و کدام‌ها جدیدتر هستند.

همانطور که می‌نویسید احتمالاً خودتان می‌فهمید کدام هدف‌ها جایشان اینجا نیست و نباید دیگر در برنامه شما حضور داشته باشند. یا کدام هدف‌ را باید دور ریخت. این را حس خواهید کرد. در مورد همین‌ با خودتان روی کاغذ بحث کنید. در نهایت تصمیم بگیرید کدام هدف‌ها را میخواهید نگه دارید و کدام‌ها را دور خواهید ریخت.

همین الان شروع کنید

توجه داشته باشید که عبارت «خب هدف‌ها مشخص شد اکنون زمان آن است که چند روز استراحت کنم و بعد شروع کنم» یکی از قوی‌ترین حیله‌های مقاومت است. یعنی دعوت شما به اهمال کاری. هر چه شود، شما باید همین امروز شروع به کار کنید. هیچ عذری پذیرفته نیست. جای هیچ وقت تلف کردنی نیست. مقاومت موذی‌تر از چیزی است که فکر می‌کنید. اگر در این مرحله ذره‌ای از جدیت شما کم شود مغلوب مقاومت خواهید شد.

نتیجه

شکست های گذشته خود را دور نریزید. شما دیگر آن جنگجوی سابق نیستید. اکنون از بزرگترین ضربه‌ای که دریافت کرده‌اید سلامت بیرون آمده‌اید. به خودتان افتخار کنید. با چشم دیگری به خودتان نگاه کنید. تنها نفرات بسیار کمی پس از اینگونه شکست‌ها دوباره برمی‌خیزند و به نبرد خود ادامه می‌دهند. این همان نبردی است که هیچ‌گاه برای یک هنرمند تمام نمی‌شود؛ همان نبرد درونی با خود و با مقاومت درون.

اکنون که دیگر به مسیر بازگشته‌اید. مراقب مقاومت باشید. او با روش‌های جدید بر می‌گردد و دوباره با شما سرشاخ می‌شود. احتمالاً تاکنون برگشته است. و در چند جبهه آن را حس کرده‌اید. سعی کنید از تجربه‌های گذشته درس‌ بگیرید و آن‌ها را آویزه گوشتان کنید. فراموش نکنید بزرگترین دشمن یک هنرمند مقاومت درونی اوست.

تجریبات خود را در مورد نبرد با مقاومت درونی برای ما کامنت کنید.

4 دیدگاه دربارهٔ «برگشت به نویسندگی؛ داستان ققنوس»

  1. مطلب مفید، منظم و منسجمی بود.
    “اگر شما نیز مسیر حرفه‌ای کار کردن را انتخاب کرده‌ایم “فقط این نیاز به اصلاح داشت.
    اون محیط آروم برای خیلی ها خودش یک آرزوئه😂
    ممنون از زحمت شما

    1. درود بر شما زینب عزیز
      ممنون اصلاح شد
      اون محیط آروم برای خودمم هم آرزوئه ولی بالاخره میشه یه ده دقیقه پیدا کرد واسه این کار
      مرسی که خوندی و نظر دادی.

  2. دقیقا یک هفته ای هست که دچار نوعی مقاومت شده ام و با تمیزی خانه و مرتب بودن همه چیز خودم رو گول می زنم. منتها نمی دونستم که این مقاومته و فکر می کردم فقط می خوام کمی ارامش بیشتری رو تجربه کنم.
    خیلی مطلبتون مفید بود.

    1. درود بر شما
      بله هر چیزی که ما رو از کار اصلی خودمون که باید انجام بدیم منحرف کنه میتونه مقاومت باشه
      لطف دارید

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *