اول از همه باید ببینیم که زبان داستان چیست. زبان یک اثر همان لحن روایت داستان است. یعنی راوی داستان با یک زبان مخصوص به خود داستان را روایت میکند.
فرض کنید که شخص قصه گو فردی حدود چهل ساله و استاد دانشگاه است. نحوه و لحن روایت او با شخصی که هفتاد ساله و بیسواد است، کاملاً متفاوت خواهد بود. هرکدام با زبان خودشان داستان را تعریف میکنند.
به عنوان نمونه رمان گور به گور از ویلیام فاکنر نمونه داستانی است که با زبانهای مختلف روایت میشود. یعنی هنگامی که راوی عوض میشود کاملاً نحوه روایت داستان نیز تغییر میکند.
پس سبک خاص نویسنده چه می شود؟
به هر حال هر داستان زبان روایی مخصوص به خودش را دارد. پس به فکر ساختن سبک خاص نباشید. سبک نویسنده نسبت به جنس کار میتواند متفاوت باشد.
نویسنده باید سبک کاری خودش را نسبت به نوع داستانی که مینویسد تغییر دهد. و برای این کار نیاز به تسلط خوب بر زبان و ادبیات فارسی دارد.
برای اینکه تسلط بر روی زبان را بیشتر کنید نیاز است که چند تمرین را بصورت روزانه جدی بگیرید. اولین تمرین خواندن متنوع و زیاد است. هر اثری زبان مخصوص به خودش را دارد پس نیاز است که با زبانهای مختلف و نحوه روایت آنها آشنا شوید. داستانها را با دقت خوانده و موشکافی کنید. خواندن مقاله زیر پیشنهاد می شود.
تمرین بعد رونویسی از داستانها است. رونویسی معجزه میکند، انگار که در حال نوشتن داستان شخص دیگری هستید. ولی با زبانی که آن نویسنده برای آن اثر ایجاد کرده است. و از زبانی که اکنون درگیر آن هستید تا حدودی دور میشوید.
با راوی زندگی کنید
نکته بعدی هنگامی است که داستان خودتان را می نویسید. در این صورت راوی خود را در نظر بگیرید. سعی کنید چند روز دنیا را از دید او ببینید. رفتارهای او را در زندگی بسنجید. به این فکر کنید اگر راوی جای شما بود چه کار میکرد.
میتوانید زبانهای مختلف را امتحان کنید. آنها را یکی یکی روی داستانتان تست کنید. بخشهای مختلف را با زبانهای مختلف بنویسید و هر کدام را به شکل متفاوتی روایت کنید.
به این نکته توجه ویژه داشته باشید که زبان داستان شما باید با راوی منطبق باشد، در غیر این صورت اثر حالتی مصنوعی و عجیب به خود میگیرد.
در این مقاله کوتاه در مورد زبان روایت داستان صحبت کردیم. شما چقدر به زبان روایت داستانتان توجه میکنید و آیا تجربهای در این زمینه دارید؟ با ما به اشتراک بگدارید.