در این پست میخواهیم کار متفاوتی انجام دهیم. قرار است قدم به قدم، نوشتن یک داستان کوتاه را پیش ببریم.
خب برای اولین مرحله میتوانیم به سراغ یک صحنه بریم که شاهین کلانتری به آن گیف میگوید. گیف یا gif همان تصویرهای متحرک و بامزه ای هستند که احتمالاً خیلی از ما هنگام کار با تلگرام با آنها برخورد داشتهایم.
نکتهای که در مورد این تصویرها وجود دارد این است که این تصویرها از نظر زمانی کوتاه هستند و در اکثر مواقع بیشتر از یک ثانیه نیستند.
از کجا شروع می کنیم؟
اولین چیزی که برای نوشتن یک داستان به آن نیاز داریم یک تصویر متحرک کوتاه است. ابتدا باید آن را در ذهن بسازیم. همانند یک گیف کوتاه.
این تصویر در ذهن ما میتواند اول شخص یعنی از دید خودمون باشد یا از دید سوم شخص، یا به هر صورت دیگری. فقط یک تصویر نیاز داریم.
خب برای مثال «شخصی را در نظر بگیرید با لباسهای پاره و کثیف، که کف یک اتاق نیمه تاریک نشسته است مثلاً زندان.
همانطور به دستهایش زل زده است، چند لحظه بدون حرکت نشسته است، ناگهان در حرکتی سریع سوسکی را که از زیر پاهایش رد میشود را با یک دست شکار میکند و در دهان میاندازد. صدای خرد شدن بدن سوسک زیر دندانهای مرد به گوش می رسد.»
خب تا اینجا این تصویر را داریم که میتواند برای ما یک شخصیت و یک موقعیت جذاب را بسازد. چیزهایی زیادی را میتوان در این تصویر در ذهن داشت. هم جنبههایی از شخصیت و هم سختیِ بودن در زندان را نشان میدهد. که احتمالاً زندان خاصی است.
نکته اینکه برای رسیدن به این تصاویر شاید لازم باشد چند دقیقهای فکر کنید. پس برای ساخت آنها عجله نکنید و به ذهنتان زمان بدهید. مخصوصاً اینکه همیشه اولین چیزی که به ذهن میرسید بهترین نیست.
پس اگر احساس میکنید میتوانید این تصویر را جذابتر و بهتر کنید، همین کار را انجام دهید.
حالا بیاید پچپچ نگهبان های زندان را هم به آنها اضافه کنیم که در حال رد شدن از جلوی سلولهای زندان هستند. دو نفر در حالی که دارند یک به یک سلولها را بازرسی میکنند به زبان آلمانی چیزهایی میگویند.
خب نگهبان هایی با لباسهای آلمان نازی در ذهنتان نقش بست. حدسم درست بود؟ بسیار عالی.
صبر کن، ننویس
خب تا اینجا را خیلی خوب پیش رفتیم و دیدیم که چقدر راحت و بی دردسر این تصاویر در ذهن ما نقش بست.
اکنون باید یک نکته بسیار مهم را در ذهن داشته باشیم که اگر در این لحظه شروع به نوشتن کنیم تصاویر از ذهن ما ثابت خواهند شد و دیگر آن حالت شناور را نخواهند داشت.
برای اینکه شروع به نوشتن کنید حداقل شخصیت، موقعیت و حادثه محرک را داشته باشید. در غیر این صورت وقتی صحنه به شکل کلمات در میآید، از حالت شناور ذهن خارج میشود و دیگر نمیتوان آن را به راحتی فرم بدهیم. حداقل اینکه من نمیتوانم. پس به اندازهای که تصویر فراموش نشود میتوانیم چند کلمه در مورد آن روی کاغذ بنویسیم.
خب اکنون چه چیزی کم داریم؟ یک حادثه محرک.
یکی از نگهبان ها جملاتی به زبان آلمانی میگوید و به سمت انتهای سالن و سپس از پله ها بالا میرود. اکنون فقط یک نگهبان داریم که به زندانی ها سرکشی میکند.
هنگامی که نگهبان روبروی سلول شخصیت اصلیمان میرسد سلول را خالی مییابد. احتمالاً به زبان آلمانی میگوید: «این دیگه چه کوفتیه»
سپس درب را با ترس باز میکند در حالی که اسلحه خود را از غلاف درآورده و در دستهانش می فشارد وارد سلول میشود. مرد زندانی بوسیله خرابی هایی که در دیواره بلوک های سنگی نزدیک به سقف ایجاد شدهاند. بالای درب سلول کمین کرده است.
سپس خودش را بر روی نگهبان میاندازد و با چند ضربه ارنج نگهبان را از پا در میآورد. اکنون زندانی مردی عصبانی است که یک کلت کمری و یک چاقو در اختیار دارد. و باید راهی برای بیرون رفتن از این زندان لعنتی پیدا کند. و انتقام خودش را بگیرد.
اکنون ما تقریباً تمام اجزا برای کامل کردن یک پیرنگ را داریم.
حالا بنویس
خب زمانی که تصویر در ذهن ما کامل شد. به طوری که هم شخصیت، موقعیت و حادثه محرک در آن مشهود بود به سراغ نوشتن داستان میرویم.
در این مرحله هر چیزی که احساس میکنیم با اضافه کردن آن، داستان جذابتر میشود را به آن می افزاییم. هنوز زمان زیادی برای حذف و اضافه کردن وجود دارد. پس با خیال راحت چیزهای مورد نیاز را اضافه و کم کنید.
سپس شروع به نوشتن و اضافه کردن ادامه ماجرا میکنیم و به این ترتیب نسخه اولیه داستان ما کامل میشود.
نتیجه
خب در این یادداشت ما یک داستان را شروع به نوشتن کردیم. برای نوشتن یک داستان نکات زیادی وجود دارد که هر نویسنده باید آنها را با دقت انجام داده و در نظر بگیرد.
و این راه هم در نظر داشته باشید که تقریباً تمام نکاتی که برای بهتر کردن یک داستان وجود دارد را در مرحله بازنویسی انجام میدهیم.
پس هنگامی که پیش نویس اولیه را می نویسیم احتمالاً اشکالات زیادی خواهد داشت. پس آن را نادیده بگیرید و سعی کنید پیش نویس را هرچه سریعتر به اتمام برسانید.
امیدوارم این روش برای شما مؤثر باشد. برای من که بسیار مؤثر بوده است.
اکنون نوبت شماست. هنگامی که میخواهید یک داستان را بنویسید چطور آن را می سازید؟ اولین قدم هایتان در شروع یک داستان را با ما به اشتراک بگذارید.