مدتی پیش به منزل یکی از دوستان نویسنده دعوت شده بودیم. نزدیک ظهر بود و قرار بود ناهار سوپ قلم نویسنده باشد. ما هم از همه جا بیخبر شکمهایمان را حسابی صابون زده بودیم که پس از مدتها رنگ گوشت و لااقل عطر گوشت یا استخوان را در غذایی خواهیم شنفت.
به همین جهت حسابی کیفور بودیم. اما هنگامی که ظرف بزرگ سوپ را آوردند متوجه شدیم که بز آوردهایم و واقعیت با خیال ما زمین تا آسمان متفاوت است. تعداد زیادی قلم درون قابلمه مشاهده کردیم که به هرکداممان یک برگه سفید داده شد که آن را از نوشته سیاه کنیم.
ناهار آن روز با شعار «نوشتن غذای روح است» در ظاهر و با شعار «خدا لعنتت کند ای دوست» در باطن سرو شد. ولی خداوند عمرش را زیاد کند، آن کسی را که چارهای اندیشید و پیتزایی سفارش داد. بالاخره هرچه که باشد ما انسان هستیم و انسانها برای مهار روح نیاز به قوای جسمی دارند.
فردای آن روز که در خلوت فکر میکردم، کشف کردم که چرا دوستمان شبیه اسکلت متحرک است. تعجبی هم ندارد. هنگامی که به این شکل ناهار برای مهمانان درست کند، باید حدس زد که برای خودش روزانه چه چیزهایی که درست نمیکند و به خورد خودش نمیدهد. در واقع چیزی درست نمیکند و به خورد خودش هم نمیدهد.
افراد با واکنشپذیری بالا
واقعیت آن است که به نظر من انسان میتواند از هر چیزی که شاید در وهله اول ضعف به نظر آید، به عنوان فرصت استفاده کند. برای مثال افراد با واکنشپذیری بالا که از قضا درون گرا هم هستند، را در نظر بگیرید.
این افراد در مقابل مسائل پیرامون خود نسبت به دیگر اشخاص، واکنش شدیدتری نشان میدهند. که بسیاری از آنها این واکنش را در کودکی از دست میدهند. بسیاری دیگر نیز این واکنش را با درجات مختلف شدت تا آخر عمر به همراه دارند.
این افراد حساستر هستند و توانایی بالاتری در همذات پنداری با دیگر موجودات دارند. معمولاً افرادی عاشق بازیهای ویدیویی، فیلمها و داستانهای تخیلی هستند. زیرا توانایی این را دارند که خود را در آنجا ببینند. معمولاً فیلمهای ترسناک تأثیر زیادی بر روی آنها میگذارد. و شاید با فیلمهای عاشقانه و احساسی سریعاً تحت تأثیر قرار گیرند.
در این نوشته قصد نداریم این مساله را نقد کنیم. ولی میتوان از این حساسیت استفاده کرد تا بهتر در مسائل فرو رفت یا راهحلهای بهتری ارايه داد. همچنین میتوان از این حس برای درک بیشتر و عمیقتر داستانها و همچنین خلق داستانها یا دنیاهای جذابتر و بهتر نیز بهره برد. افرادی از این دست برای کارهای هنری بصری عالی هستند.
حتی درون گرایی و برون گرایی هرکدام به نحوی میتوانند روی نویسنده و هنرمند تأثیر مثبت داشته باشند. برای پیدا کردن این تاثیرات باید بصورت موردی بررسی شود. هر چیزی که فکر میکنیم، میتواند برای ما ضعف به ارمغان بیاورد، در بسیاری مواقع میتواند باعث رشد ما شود. به شرط اینکه بتوانیم به خوبی از آنها استفاده کنیم و کارمان را آنجام دهیم.
در بسیاری از مواقع اگر دید خود را اصلاح کنیم میتوان از بسیاری از ویژگیهای خودمان در جهات مثبت استفاده کنیم.
دقیقا جالب بود سوپ قلم 👏👏
مرسی که وقت گذاشتی و خوندی لادن عزیز